(....اللهم غیر سوء حالنا به حسن حالک.... ) میم مثل مغنیه - میم مثل مغنیه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میم مثل مغنیه
قالب وبلاگ

شب های مبارک رمضان یکی دو باری خواندم از زبان امام سجاد که خدایا میترسم از روزی که همه ی دوستانم خاک روی من میریزند و به زودی همه مرا در قبر تنها میگذارند, اما راستش را بخواهید باورم نمیشد

سردار جانثاری

ولی آن روز (روز خاک سپاری شهید جانثاری)وقتی با چشم خودم دیدم که دوستان صمیمی سردار چگونه با خاک بر پیکر او مینوازند, باورم شد البته اگر آنها با صورت هایی خیس از اشک این گونه نکرده بودند باز هم باورش سخت بود ولی حالا قبول دارم که تو اگر محبوب قلب ها هم باشی باز تو را تنها میگذارند.



برچسب‌ها:
[ چهارشنبه 90/6/23 ] [ 10:6 عصر ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

 

 

حاج آقای جانثاری دیشب شهید شدند.

سردار جانثاری

برای کسانی که پیگیر فعالیت های گروه پژاک هستند شاید دادن آتش بس  از طرف آنها معنایی نداشت و تفسیری به جز تلف کردن زمان پیدانمی  کرد ولی به هر حال با آتش بس یا بدون آن هیچ چیز نمی تواند  تسکین آلام خانواده های شهدا باشد.

روح بلند , آرام و بی نظیرش شاد

 

 

سردار شهید جانثاری در در گیری با گروهک تروریستی پژاک در منطقه ی غرب کشور به شهادت رسیدند.



برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 90/6/17 ] [ 9:29 صبح ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

بابا میکند حال آقای جانثاری خوب نیست.

پژاک
دلم میخواد خدا پوست اونایی که این گروه پژاک را راه اندازی کردند و اونایی که حالا ازش حمایت میکنند را بکنه تا حساب کار دستشون بیاد !!



برچسب‌ها:
[ یکشنبه 90/6/13 ] [ 10:13 عصر ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

1. ساعت هشت شب چهارشنبه خبر دادند توفیق دیدار با رهبر انقلاب مهیا شده است. جا خوردم. وقتی برای هماهنگی نداشتیم. پنج‌شنبه و جمعه تعطیل بود. یک‌شنبه هم میلاد حضرت صاحب الزمان و طبیعتا شنبه‌ی بین دو تعطیلی بسیاری نبودند! سخت بود ولی از همان پنج شنبه ستاد دیدار تشکیل شد و روز میلاد مهدی موعود هم ستاد به طور جدی فعال بود.

بیت رهبری

2. شریک شدن وزارت ارشاد کارها را سخت‌تر می‌کرد چرا که واسطه‌ها و سلیقه‌ها را بیشتر کرده است. یاد نصیحت پدر بزرگم می‌افتم که می‌گفت: شریک، خوبش هم دردسر است! می‌ترسیدم اصطکاک‌های ذاتی کار، باعث ایجاد کدورت شود! که خدا را شکر نشد!                     ادامه مطلب...

برچسب‌ها:

[ جمعه 90/4/31 ] [ 8:25 عصر ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

اون روزی که فیلم بچه گانه و بی هویت یکی از ما دو نفر را دیدم به خودم نهیب زدم که اینجور فیلم ها ارزش دیدن ندارند. ولی وقتی فیلم مرهم آقای داودنژاد را دیدم متوجه شدم که بدتر از این هم ممکنه.

بی هویت

اولش فکر کردم که چنین ماجراهایی توی جامعه هست و ما خبر نداریم ولی حالا بعد از چند روز متوجه شدم که نه! لااقل در اطراف ما که در شهر بزرگی هم زندگی میکنیم چنین اتفاقاتی به این راحتی ها نمی افته. شاید قصد سازندگان اینطور فیلم ها عادی کردن این نوع بی بندوباری ها در عرصه ی جامعه باشد. در این فیلم تلاش شده تا بیان شود فرار از خانه حق این دختر است و تنها حربه ی مقابله کمربند رهای پدر است که اتفاقا وجود آن نیز دلیل فرار را موجه تر میکند.

در انتهای فیلم باید به این نتیجه میرسیدی که فرار از خانه و رها بودن اشکال خاصی ندارد فقط نباید بی پول باشی .در این شبه فیلم میتوانی همه چیز پیداکنی ساقی (توزیع کننده ی مواد مخدر) خوب , معتاد خوب و حتی مصرف کننده ی شیشه ای که کاملا سالم است و حتی زیبا یی های ظاهری اش اندکی هم کاسته نشده است ؛ دختری که در نزد مادر بزرگ تنها مشخصه اش زیباییست و همین موضوع مادر بزرگ را به همراهی نوه اش ترغیب میکند . به هر حال بعد از تماشای این فیلم میتوان گفت که عاقبت این سینما به ترکستان است و برگشتنش به جامعه ی ما بعید.



برچسب‌ها:
[ پنج شنبه 90/4/2 ] [ 12:8 عصر ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

ساعت های پایانی مراسم اعتکاف فقط به این فکر میکردم که چقدر جلو یا عقب رفته ام ؟

و اینکه فردا و  فردا ها در چه وضعی هستم ؟ در حال تکرار گناهان مکرر قبلی ؟ یا نه , انجام گناهان جدید؟


رو به آسمان



برچسب‌ها:
[ یکشنبه 90/3/29 ] [ 1:45 عصر ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]
[ شنبه 90/3/14 ] [ 11:24 صبح ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

آن روز
بگشوده بال و پر
با سر به سوی وادی خون رفتی
گفتی
دیگر به خانه باز نمیگردم
امروز من به پای خودم رفتم
فردا
شاید مرا به شهر بیاورند
بر روی دست ها
اما
حتی تو را به شهر نیاوردند
گفتند
چیزی از او به جای نمانده است
جز راه ناتمامشهدا

ادامه مطلب...

برچسب‌ها:

[ پنج شنبه 90/3/12 ] [ 4:53 عصر ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

بعضی وقت ها حوصله ی آدم از بعضی کینه ورزی های قدیمی واقعا سر میره و صبرش لبریز میشه!

دلم میخواد بدونم چرا ؟

چرا کینه ی شتری؟

به چه قیمتی؟

کینه



برچسب‌ها:
[ یکشنبه 90/3/1 ] [ 11:35 عصر ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]

بسم الله الرحمن الرحیم

تا قبل از آن روز ارتباط با امام هادی علیه السلام و شناخت ایشان برایم مشکل بود اما بنا به درخواست دبیر تاریخ سال اول دبیرستان  مبنی بر انجام تحقیقی پیرامون زندگی پربرکت امام هادی علیه السلام , در کتابخانه به کتابی از آیت الله اشتهاردی برخوردم که به نحو زیبایی زندگی پر برکت و سخت امام  را به تصویر کشیده بود زندگی امامی که با وجود غریب بودن بین مردم و اهل زمین در دوران متوکل عباسی , بین آسمانیان به شدت مشهور بود؛ تا حدی که به محض در خواست ایشان فوج فوج  از آنها سرباز سپاه ایشان میشدند(اشاره به ماجرای تلاش متوکل برای نشان دادن قدرت پوشالی اش به امام علیه السلام ودر مقابل رخنمایی گوشه ای از ملائکه که گوش به فرمان امام بودند) .بعد از آن روز برای من تفکر در باره امام هادی علیه السلام تفکر درمورد مردی مهربان و مقتدر است مردی مظلوم ودر عین حال لرزه افکن برجان متوکل .کسی که با وجود قدرت عظیمش برای زنده ماندن اسلام سختی زندگی در همسایگی جور را بر خویش هموار کرد.

یا اباالحسن یاعلی بن محمد ایها الهادی النقی یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه ...

السلام علیک یا ابن رسول الله



برچسب‌ها:
[ دوشنبه 90/2/26 ] [ 9:42 صبح ] [ میم مثل مغنیه ] [ نظر ]
<   <<   6   7      >
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ
لینک دوستان
برچسب‌ ها
امکانات وب


ایران رمان